علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

علی شیرین عسل

روزانه شیرین عسلم

1391/9/25 11:37
259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامان 5شنبه بعداز نماز مغرب با هم رفتیم حرم خیابون ها خیلی شلوغ بود نزدیک حرم تعزیه بود خیلی قشنگ بود وقتی از ماشین پیاده شدیم وایستادیم تعزیه رو نگاه کردیم و رفتیم حرم برای دعای کمیل تو اونجا با چند تا از بچه دوست شده بودی با اونا بازی میکردی منم دعا رو خوندم البته اذیت هم میکردی وقتی دعا تموم شد اومدیم خونه جمعه هم برامون مهمون اومد که 2 تا بچه کوچیک داشتند  اسباب بازیهاتو اصلا بهشون نمیدادی کلی با هم جنگ و دعوا میکردین خلاصه بعداز ظهر مهمون ها رفتن وشب رفتیم خونه آقاجون 2ساعت نشستیم و از اونجا رفتیم روضه تو روضه هم یه خورده اذیت کردی آخرای روضه خوابت برد بابا اومد دنبالمون اومدیم خونه عاشقتم گل پسرم

اینجا هم حیاط حرم داشتن عزاداری میکردن تو هم سینه میزدی قربونت برم

اینم نقاشی جدیدت که به قول خودت چشم چشم دو ابرو کشیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

علامه کوچولو
25 آذر 91 17:33
سینه زنیهات قبول عزادار کوچولوی آقا
مامان کیارش
27 آذر 91 9:59
آی آی از دست این شیطون. من هم وقتی واسه دهه محرم با کیارش می رفتیم مسجد کلی شیطونی می کرد.