علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

علی شیرین عسل

روزانه پسرم

1391/10/5 19:42
268 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم ببخشید چند وقته نتونستم بیام به دلایل زیادی نتونستم هفته پیش که از یکشنبه خالم از شمال اومده بود یا خونه داییم بودیم یا خونه خاله یا خونه اقاجون اینا تا چهارشنبه که قرار بود بعداز ظهر برن شمال که ناهار خونه داییم دعوت بودیم که صبح از ارومیه زنگ زدن گفتن که یکی از فامیل های بابا فوت کرده بابا با مادرجون با هم رفتن ارومیه منم که امتحان داشتم و از طرف دیگه هوا سرد بود نمیتونستیم بریم ما ناهار رفتیم خونه داییم بعدش رفتیم خونه آقاجون موندیم تا بابا از ارومیه بیاد  شنبه شب بابا اومد منم بعدازظهر رفتم امتحان دادم بابا وقتی اومد کلی ذوق زده شدی خلاصه تا دیشب بابا رفت استخر دیر وقت اومد خونه منتظر بابا بودی گفتی بابا چرا نیومد گفتم بابا رفت استخر گفتی هااااااااااااااااااااگفتم رفته شنا گفتی رفته دریا گفتی که میخوام منم برم اونقدر استخر گفتم تا یاد گرفتی بابا که اومد بهش گفتم گفت دفعه دیگه تو رو میبره تو هم میگفتی بزرگ بشم بابا بشم برم استخر قربون او حرف زدنت برمالان هم داره بارون میاد و تو خوابیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)