روزانه علی آقا
سلام پسرم یه چند وقتیه سرم مشغول بود نمیتونستم بیام به وبلاگت سر بزنم 3شنبه هفته پیش که هوای تهران الوده بود دایی حسن با خانوادش اومدن خونه ما شب فهمیدیم که تولد زندایی همه یهو غافلگیرش کردیم آخر شب با هم رفتیم حرم فرداش با خاله سپیده رفتیم فروشگاه ظهر برای تولد زندایی کیک درست کردم خیلی خوشمزه شده بود بعداز ظهر با خاله سپیده رفتیم بافت بخریم آخرش به سلیقه خاله من یه بافت خریدم شب خاله اینا رفتن ما هم بعدش رفتیم روضه امروز هم 4شنبه هست یه خورده خونه رو تمیز کردم جارو کشیدم الان هم ناهارت رو خوردی و خوابیدی دوست دارم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی