علی در شهربازی
سلام خوشگل مامان دیروز از بعدازظهر شروع کردی به گریه کردن که
برم خونه اقاجون بعد اقاجون هم تورو ببره پارک چون روز قبل رفته بودی خونشون نذاشتم بری بهت قول دادم که شب بابا اومد میبریمت رنگین کمان تو هم کلی ذوق کردیشب که بابا اومد رفتیم رنگین کمان اولش رفتی قطار سوار شدیکلی ترسیدی
نمیدونم از چی ترسیده بودی میخواستی پیاده شی دفعه قبل اینطوری نبودی کلا هرچی سوار میشدی میترسیدی بازی هایی که مناسب تو نبود دوست داشتی چرخ وفلک سوارت کردیم فقط از این نترسیدی چند ساعت اون جا موندیم چون شاهزاده دوست نداشت بیاد خونه کلی ازت عکس گرفتم که بعدا میذارمش موقع برگشت کلی کریه کردیبعد یه جورایی ساکتت کردیم اومدی خونه هندونه خوردی بعدش لالا کردیبای بای گلم دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی