نوزادی علی کوچولو
هر وقت میخوابیدی دستت زیر صورتت بود ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
21:10
نوزادی علی کوچولو
اینجا ده روزت بود میخواستیم ولیمه بدیم رفتیم خونه اقاجونت ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
21:09
بدون عنوان
شب اومد و ستاره رو آسمون نشسته نه یك ، نه ده ، نه صدتا هزار هزار تا دسته ستاره توی شبها چراغ آسمونه مثل گل و بنفشه تو باغ آسمونه یك كمی این طرفتر ماه قشنگ و زیباست دلش گرفته امشب برای اینكه تنهاست این شعرو برات گذاشتم تا هر وقت زبون باز کردی بخونیش قربونت برم ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
18:40
برای علی نازم
حرف اول اسمتو اینجا نوشتم تا یادگاری بمونه از من برای تو خوشگلم ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
18:15
بدون عنوان
اینجا لباسهاتو پوشیدی میخواستیم بریم تهران ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
22:25
عکسهای محرم
خیلی قشنگ شدی عزیزم سقات کردیم محرم نود ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
22:21